1.Il ne travaille pas beaucoup, seulement il joue la mouche du coche.
1.
او زیاد کار نمیکند فقط خودش را کاری نشان میدهد.
2.Jean se mit à courir d'une pièce à l'autre, il déplaça les meubles, il joua la mouche du coche.
2.
"ژان" شروع به دویدن از این اتاق به آن اتاق کرد، وسایل را جا به جا کرد، او خود را کاری نشان داد.
توضیحاتی در رابطه با این عبارت
معنی تحت اللفظی این عبارت "بازی کردن مگس کالسکه" است که کنایه از "خود را کاری نشان دادن" است، در حالیکه طرف کاری انجام نمیدهد و صرفا اینطور نشان میدهد که مشغول کار است.