[اسم]

le justicier

/ʒystisje/
قابل شمارش مذکر
[جمع: justiciers] [مونث: justicière]

1 حامی ضعفا

  • 1.Le légendaire Zorro sur son cheval Tornado est un célèbre justicier.
    1. "زورو" افسانه‌ای سوار بر اسبش "تورنادو" یک حامی ضعفای مشهور است.
  • 2.Saint Louis, roi et justicier.
    2. "سنت لوئی"، شاه و حامی ضعفا.

2 دادگستر دادرس

  • 1.Le roi Saint-Louis fut reconnu comme un grand justicier.
    1. پادشاه "سنت لوئی" به عنوان دادگستری بزرگ شناخته شده بود.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان