[اسم]

la laisse

/lˈɛs/
قابل شمارش مونث

1 قلاده

  • 1.Il promène son chien sans laisse.
    1. او سگش را بدون قلاده به گردش می‌برد.
  • 2.Tenir un chien en laisse.
    2. سگی را در قلاده نگه داشتن.

2 لب دریا حاشیه ی ساحل (و آب)

تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان