[ضمیر]

le

/lə/

1 او را [ضمیر مفعولی مستقیم مفرد مذکر]

  • 1.Mon fils est fatigué et je devrais le coucher.
    1. پسرم خسته است و من باید او را بخوابانم.
  • 2.Mon frère ? Je le vois tous les mois.
    2. برادرم؟ من او را هر ماه می‌بینم.

2 آن را [ضمیر مفعولی مستقیم مفرد مذکر]

  • 1.Où est mon livre ? Je ne le trouve plus.
    1. کتابم کجاست؟ من آن را پیدا نمی‌کنم.
  • 2.Oui, je le sais.
    2. بله، من آن را می‌دانم.
[تخصیص گر]

le

/lə/

3 حرف تعریف

  • 1.le courage
    1. شجاعت
  • 2.le livre
    2. کتاب (کتاب خاصی مدنظر است.)
  • 3.le matin
    3. صبح
  • 4.Nous venons le 3 décembre.
    4. سوم دسامبر می‌آییم.
  • 5.se laver le visage
    5. صورت خود را شستن
1.نشانگر اسم معرفه مذکر است.
2. با اعضای بدن همیشه از حرف تعریف le, la, les استفاده می‌کنیم.
3. قبل از اسامی انتزاعی غیرقابل شمارش به کار می‌رود.
4. قبل از تاریخ به کار می‌رود.
5. قبل از زمان و هنگام به کار می‌رود. فقط اگر قبل از روزهای هفته بیاید معنی آن جمع ترجمه می‌شود؛ مثل: le jeudi به معنی پنج‌شنبه‌ها، هر پنج‌شنبه

4 هر

  • 1.10 euros le mètre
    1. هر متر ده یورو
  • 2.Vingt euros le kilo
    2. هر کیلو بیست یورو

5 آن را [ضمیر خنثی]

  • 1.Seriez-vous en colère? Oui, nous le sommes.
    1. عصبانی هستید؟ بله، (عصبانی) هستیم.
ضمیر خنثی le جای attribut (اسم، گروه اسمی یا صفت) می‌نشیند که با افعال اسنادی می‌آید.
جای صفت: .Elle est bonne en mathématiques, elle l'est un peu moins en physique
جای اسم: .Nous sommes des enseignants du primaire, nous avons choisi de l'être
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان