[قید]

loin

/lwɛ̃/
غیرقابل مقایسه

1 دور

  • 1.Il habite loin de son bureau.
    1. او دور از دفتر کارش زندگی می کند.
  • 2.Je suis loin du but.
    2. من از هدف دور هستم.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان