[اسم]

le mécanicien

/mekanisjɛ̃/
قابل شمارش مذکر
[جمع: mécaniciens] [مونث: mécanicienne]

1 (متخصص) مکانیک

  • 1.Il répare sa voiture lui-même car il est mécanicien.
    1. او خودش ماشینش را تعمیر می کند زیرا مکانیک است.
  • 2.Le mécanicien a réparé ma voiture.
    2. مکانیک ماشینم را تعمیر کرده است.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان