[اسم]

la médecine

/med(ə)sin/
قابل شمارش مونث
[جمع: médecines]

1 پزشکی

  • 1.Je suis pédiatre en médecine interne.
    1. من متخصص اطفال در پزشکی داخلی هستم.
  • 2.Ma fille a décidé d'étudier la médecine.
    2. دخترم تصمیم گرفته است پزشکی بخواند.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان