Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
keyboard
×
À
à
Æ
æ
Ç
ç
È
è
É
é
Ê
ê
Ë
ë
Î
î
Ï
ï
Ô
ô
Œ
œ
Ù
ù
Û
û
Ü
ü
1 . دست زدن (به چیزی)
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[اسم]
la manipulation
/manipylasjɔ̃/
قابل شمارش
مونث
1
دست زدن (به چیزی)
استفاده کردن (از چیزی)
1.La manipulation d'un fusil est interdite aux enfants.
1. دست زدن به تفنگ برای بچهها قدغن است.
2.La manipulation de la souris est simple.
2. استفاده کردن از موس (کامپیوتر) ساده است.
تصاویر
کلمات نزدیک
manipulateur
manigancer
manigance
manifester
manifeste
manipuler
manitou
manivelle
manière
manière de penser
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان