[قید]

moins

/mwɛ̃/
غیرقابل مقایسه

1 کمتر

  • 1.Il sera ici dans moins d’une heure.
    1. او کمتر از یک ساعت دیگر اینجا خواهد بود.
  • 2.Mon nouveau téléphone est moins compliqué que mon ancien.
    2. تلفن جدیدم کمتر از (تلفن) قدیمی‌ام پیچیده است.

2 -تر [نشانه صفت تفضیلی]

  • 1.Le moins doué
    1. بی استعدادتر
[حرف ربط]

moins

/mwɛ̃/

3 منها عمل تفریق

  • 1.8 moins 3 égale 5.
    1. هشت منهای سه می‌شود پنج.
[حرف اضافه]

moins

/mwɛ̃/

4 منفی (دما)

  • 1.Il fait moins 5.
    1. هوا منفی 5 درجه است.

5 مانده به

  • 1.dix heures moins cinq
    1. ده دقیقه مانده به 5
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان