[صفت]

moisi

/mwazi/
قابل مقایسه

1 کپک‌زده

  • 1.Le toast de ce matin était vraiment moisi.
    1. (نان) تست امروز صبح واقعا کپک‌زده بود.
  • 2.Les fruits sont maintenant moisis.
    2. میوه‌ها اکنون کپک‌زده هستند.
[اسم]

le moisi

/mwazi/
قابل شمارش مذکر

2 کپک قارچی

  • 1.Enlever le moisi d'une confiture.
    1. برداشتن کپک قارچی از یک مربا.
  • 2.La pièce sentait le moisi.
    2. اتاق بوی کپک قارچی میداد.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان