[اسم]

la moisson

/mwasˈɔ̃/
قابل شمارش مونث

1 خرمن محصول، برداشت

  • 1.Faire les moissons
    1. برداشت کردن

2 فصل درو هنگام برداشت

  • 1.Les moissons sont terminées.
    1. فصول درو تمام شده‌اند.

3 یک خروار یک عالمه

تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان