[اسم]

la nourriture

/nuʀityʀ/
قابل شمارش مونث

1 غذا مواد غذایی

  • 1.La nourriture est déjà sur la table.
    1. غذا از قبل روی میز است.
  • 2.Pour les oiseaux, la nourriture se fait rare quand vient l'hiver.
    2. برای پرندگان، مواد غذایی کمیاب می‌شود هنگامی که زمستان می‌آید.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان