[فعل]

ordonner

/ɔʁdɔne/
فعل گذرا و ناگذر

1 منظم کردن مرتب کردن، نظم و ترتیب دادن

2 دستور دادن امر کردن، فرمان دادن

  • 1.Le juge a ordonné la divulgation du rapport.
    1. قاضی دستور به پرده‌برداری [افشاگری] از گزارش داد.
  • 2.Ordonnez, vous serez obéi.
    2. دستور بدهید، شما اطاعت می‌شوید [از شما اطاعت می‌شود].
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان