Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
keyboard
×
À
à
Æ
æ
Ç
ç
È
è
É
é
Ê
ê
Ë
ë
Î
î
Ï
ï
Ô
ô
Œ
œ
Ù
ù
Û
û
Ü
ü
1 . ادراک
2 . برداشت
3 . دریافت
4 . اداره مالیات
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[اسم]
la perception
/pɛʀsɛpsjɔ̃/
قابل شمارش
مونث
1
ادراک
شناخت، درک
1.Mon frère a une perception différente du mariage.
1. برادرم درک متفاوتی نسبت به ازدواج دارد.
2.Perception et sensation.
2. ادراک و احساس.
2
برداشت
استنباط، تلقی
3
دریافت
وصول، جمعآوری
4
اداره مالیات
دفتر وصول مالیات
تصاویر
کلمات نزدیک
perceptible
percepteur
perce-oreille
perce-neige
people
percer
perceuse
percevable
percevoir
perche
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان