[اسم]

la perception

/pɛʀsɛpsjɔ̃/
قابل شمارش مونث

1 ادراک شناخت، درک

  • 1.Mon frère a une perception différente du mariage.
    1. برادرم درک متفاوتی نسبت به ازدواج دارد.
  • 2.Perception et sensation.
    2. ادراک و احساس.

2 برداشت استنباط، تلقی

3 دریافت وصول، جمع‌آوری

4 اداره مالیات دفتر وصول مالیات

تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان