[اسم]

le piquet

/pikˈɛ/
قابل شمارش مذکر

1 تیرک تیرچه

  • 1.Il nous manque un des piquets de la tente.
    1. یکی از تیرک‌های چادر کم است.

2 گوشه کلاس (برای تنبیه)

  • 1.mettre un élève au piquet
    1. شاگردی را گوشه کلاس گذاشتن
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان