[فعل]

poursuivre

/puʀsɥivʀ/
فعل بی قاعده فعل گذرا
[گذشته کامل: poursuivi] [حالت وصفی: poursuivant] [فعل کمکی: avoir ]

1 دنبال کردن تعقیب کردن

  • 1.Il poursuit son rêve d'être explorateur.
    1. او رویایش را برای کاوش‌گر شدن دنبال می‌کند.
  • 2.Les chasseurs poursuivaient un chevreuil.
    2. شکارچیان یک گوزن را دنبال می‌کنند.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان