[فعل]

prélever

/pʀel(ə)ve/
فعل بی قاعده فعل گذرا
[گذشته کامل: prélevé] [حالت وصفی: prélevant] [فعل کمکی: avoir ]

1 برداشت کردن (از حساب)

  • 1.Mon assurance me prélève directement 50 € par mois.
    1. بیمه‌ام هرماه مستقیما 50 یورو (از حسابم) برداشت می کند.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان