[اسم]

la prévisibilité

/pʀevizibilite/
قابل شمارش مونث

1 قابل پیش‌بینی بودن پیش‌بینی‌پذیری

  • 1.Sur cette question, la prévisibilité est primordiale.
    1. در این مسئله، قابل پیش‌بینی بودن ضروری است.
  • 2.Toutefois, la stabilité et la prévisibilité ne sont pas des choses faciles.
    2. اما ثبات و پیش‌بینی‌پذیری چیزهای ساده‌ای نیستند.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان