[فعل]

prescrire

/pʁɛskʁˈiʁ/
فعل گذرا
[گذشته کامل: prescrit] [حالت وصفی: prescrivant] [فعل کمکی: avoir ]

1 تجویز کردن (پزشک) نسخه نوشتن

  • 1.Le médecin prescrit les antibiotiques en cas d'infection.
    1. پزشک در صورت عفونت انتی بیوتیک تجویز می‌کند.

2 مشمول مرور زمان شدن (حقوقی)

  • 1.Rien ne prescrit pas contre les interdits.
    1. هیچ چیزی بر ضد ممنوعیت‌ها مشمول مرور زمان نمی‌شود.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان