[اسم]

le prix

/pʀi/
قابل شمارش مذکر
[جمع: prix]

1 قیمت بها، ارزش

prix de quelque chose
قیمت چیزی
  • 1. Le prix d'un article
    1. قیمت یک قلم کالا
  • 2. Le prix de l'essence est trop élevé.
    2. قیمت بنزین خیلی بالا رفته است.
  • 3. Quel est le prix de cette chemise ?
    3. قیمت این پیراهن چنده ؟
mettre du prix
هزینه کردن
  • Quel prix voulez-vous mettre ?
    چه مقدار (پول) می خواهید هزینه کنید ؟
acheter quelque chose à prix d’or
چیزی را به قیمت زیادی خریدن
à tout prix
به هر قیمتی شده
  • J'y immigre à tout prix.
    به هر قیمتی شده به آنجا مهاجرت می‌کنم.
hors de prix
بسیار گران
  • Les repas sont hors de prix ici !
    غذاها اینجا بسیار گرانند.

2 جایزه

recevoir/être recompenser... un prix
جایزه گرفتن [دریافت کردن]
  • 1. L'artiste a été récompensé par un prix.
    1. هنرمند با یک جایزه پاداش خود را گرفت.
  • 2. Le gagnant du tirage recevra un prix.
    2. برنده‌ی قرعه کشی یک جایزه دریافت خواهد کرد.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان