[اسم]

la prouesse

/pʀuɛs/
قابل شمارش مونث

1 شاهکار

  • 1.Réussir à réunir toute la famille le même jour est une prouesse.
    1. موفقیت در جمع کردن خانواده در همان روز یک شاهکار است.
  • 2.Terminer le marathon était une prouesse incroyable pour le jeune coureur.
    2. تمام کردن ماراتن برای دونده جوان یک شاهکار بود.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان