[اسم]

le quart

/kaʀ/
قابل شمارش مذکر
[جمع: quarts]

1 یک چهارم ربع

  • 1.Je reviens dans un quart d'heure.
    1. تا یک ربع (دیگر) برمی گردم.
  • 2.Les adolescents représentent environ le quart de la population.
    2. حدودا یک چهارم جمعیت نوجوانان هستند.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان