[فعل]

répéter

/ʀepete/
فعل بی قاعده فعل گذرا و ناگذر
[گذشته کامل: répété] [حالت وصفی: répétant] [فعل کمکی: avoir ]

1 تکرار کردن

  • 1.Il a répété plusieurs fois.
    1. او چندین بار تکرار کرد.
répéter quelque chose
چیزی را تکرار کردن
  • 1. Mon perroquet répète tout ce que je dis.
    1. طوطی‌ام هرچه که می‌گویم، تکرار می‌کند.
  • 2. Papi répète toujours la même chose.
    2. بابابزرگ همیشه همان چیز را تکرار می‌کند.

2 تمرین کردن روخوانی کردن (نمایشنامه)

  • 1.Les comédiens sont en train de répéter.
    1. کمدین‌هایی که در حال تمرین کردن هستند.
Répéter une chanson/une pièce/son rôle...
آهنگی/نمایشنامه‌ای/نقش خود... را تمرین کردن
  • Acteurs qui répètent une pièce.
    بازیگرانی که نمایشنامه‌ای را تمرین می‌کنند.

3 گفتن

répéter quelque chose
چیزی را گفتن
  • Répéter un secret
    رازی را گفتن
répéter à quelqu'un
به کسی گفتن
  • Je te répète que c'est inutile.
    به تو می‌گویم که این بی‌فایده است.

4 منعکس کردن

répéter l'image
تصویری را منعکس کردن
  • Les miroirs répétaient son image.
    آینه‌‌هایی که تصویرش را منعکس می‌کردند.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان