[اسم]

la répétition

/ʀepetisjɔ̃/
قابل شمارش مونث

1 تکرار

  • 1.Il y a trop de répétitions dans ton exposé.
    1. در گزارشت تکرارهای زیادی وجود دارد.
  • 2.Les résultats du concours étaient une répétition de l'année précédente.
    2. نتایج رقابت‌ها (همان) تکرار سال گذشته بودند.

2 تمرین (فیلمنامه، نمایشنامه...) روخوانی

  • 1.Ils ont une répétition cet après-midi.
    1. آنها امروز عصر تمرین دارند.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان