[اسم]

la réplique

/ʁeplˈik/
قابل شمارش مونث

1 بدل کپی

  • 1.Les répliques romaines des statues grecques
    1. بدل‌های رومی مجسمه‌های مصری

2 پس‌لرزه

  • 1.Chaque tremblement est suivi d'une réplique.
    1. هر زلزله‌ای پس‌لرزه‌ای در پی دارد.

3 جواب دندان‌شکن جواب (متقابل)

  • 1.il n'y a pas de réplique à cela.
    1. جواب دندان شکنی برای آن وجود ندارد.

4 جواب (در نمایشنامه تئاتر) جواب آواز

  • 1.Il a oublié sa réplique.
    1. او جوابش (دیالوگش) را فراموش کرد.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان