Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
keyboard
×
À
à
Æ
æ
Ç
ç
È
è
É
é
Ê
ê
Ë
ë
Î
î
Ï
ï
Ô
ô
Œ
œ
Ù
ù
Û
û
Ü
ü
1 . متحول کردن
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[فعل]
révolutionner
/ʀevɔlysjɔne/
فعل گذرا
[گذشته کامل: révolutionné]
[حالت وصفی: révolutionnant]
[فعل کمکی: avoir ]
صرف فعل
1
متحول کردن
منقلب کردن، انقلاب ایجاد کردن
1.L'électronique a révolutionné l'industrie.
1. (علم) الکترونیک صنعت را متحول کرده است.
2.Le micro-ondes révolutionne la cuisine.
2. مایکرویو آشپزی را متحول میکند.
تصاویر
کلمات نزدیک
révolutionnaire
révolution
révolu
révolté
révolter
révoquer
révulser
révulsion
révélateur
révélation
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان