[صفت]

révolté

/ʀevɔlte/
قابل مقایسه

1 عصبانی خشمگین، آزرده

  • 1.Je suis révolté par tant de gâchis !
    1. من از این همه آشفتگی عصبانی هستم!
[اسم]

le révolté

/ʀevɔlte/
قابل شمارش مذکر

2 یاغی شورشی، عصیانگر

  • 1.Ce fugueur est un révolté notoire.
    1. این فراری یک یاغی بدنام است.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان