[اسم]

la révolte

/ʀevɔlt/
قابل شمارش مونث

1 شورش طغیان

  • 1.Le gouvernement a fait des réformes pour empêcher une révolte.
    1. دولت برای جلوگیری از شورش، اصلاحات برقرار کرد.
  • 2.Les gouvernements n'aiment pas les révoltes.
    2. حکومت‌ها شورش را دوست ندارند.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان