[فعل]

réviser

/ʁe.vi.ze/
فعل گذرا
[گذشته کامل: révisé] [حالت وصفی: révisant] [فعل کمکی: avoir ]

1 اصلاح کردن تجدید نظر کردن

réviser la Constitution/un procès/son jugement...
قانون اساسی/روند/قضاوت خود... را اصلاح کردن [بازبینی کردن]
  • 1. Je n'ai pas besoin de réviser ma déposition.
    1. نیازی ندارم در شهادتم تجدید نظر کنم.
  • 2. Le journaliste a passé la nuit à réviser son article.
    2. روزنامه‌نگار تمام شب را به اصلاح مقاله‌اش گذراند.

2 مرور کردن دوره کردن

réviser un sujet/un examen...
موضوعی/امتحانی... را مرور کردن
  • 1. Je dois réviser les règles avant de jouer aux échecs.
    1. من باید قبل از شطرنج‌بازی‌کردن قوانین را مرور کنم.
  • 2. Je révise mes leçons pour préparer mon examen.
    2. من برای آماده شدن در امتحان، درس‌هایم را مرور می‌کنم.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان