[اسم]

la rature

/ʀatyʀ/
قابل شمارش مونث

1 خط خوردگی

  • 1.C'est un manuscrit plein de ratures.
    1. این یک دست‌نوشته‌ی پر از خط خوردگی است.
  • 2.Des ratures signalaient les tâches déjà réalisées.
    2. خط خوردگی‌ها وظایف قبلا انجام شده را نشان میداد.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان