[اسم]

le rayonnage

/ʀɛjɔnaʒ/
قابل شمارش مذکر

1 طبقات (قفسه) طبقه‌بندی قفسه

  • 1.Les confitures sont stockées sur le rayonnage.
    1. مرباها روی طبقات (قفسه) انبار می‌شوند.
  • 2.Un rayonnage efficace permet aux clients de bien voir la marchandise.
    2. یک طبقه‌بندی قفسه کارآمد به مشتریان اجازه به خوبی دیدن اجناس را می‌دهد.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان