Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
keyboard
×
À
à
Æ
æ
Ç
ç
È
è
É
é
Ê
ê
Ë
ë
Î
î
Ï
ï
Ô
ô
Œ
œ
Ù
ù
Û
û
Ü
ü
1 . طبقات (قفسه)
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[اسم]
le rayonnage
/ʀɛjɔnaʒ/
قابل شمارش
مذکر
1
طبقات (قفسه)
طبقهبندی قفسه
1.Les confitures sont stockées sur le rayonnage.
1. مرباها روی طبقات (قفسه) انبار میشوند.
2.Un rayonnage efficace permet aux clients de bien voir la marchandise.
2. یک طبقهبندی قفسه کارآمد به مشتریان اجازه به خوبی دیدن اجناس را میدهد.
تصاویر
کلمات نزدیک
rayon
rayer
raviver
ravitailler
ravitaillement
rayonnant
rayonne
rayonnement
rayonner
rayure
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان