[صفت]

reconnaissant

/ʀ(ə)kɔnɛsɑ̃/
قابل مقایسه

1 سپاسگذار ممنون، متشکر

  • 1.Je lui suis reconnaissante de surveiller les enfants en mon absence.
    1. من از او متشکرم که در غیاب من از بچه‌ها مراقبت می‌کند.
  • 2.Je suis reconnaissant pour tout ce que mes parents m'ont donné.
    2. من سپاسگذار همه‌ی آنچه که والدینم به من داده‌اند هستم.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان