[اسم]

le refus

/ʀ(ə)fy/
قابل شمارش مذکر
[جمع: refus]

1 عدم پذیرش امتناع

  • 1.Son refus de participer au débat a étonné les journalistes.
    1. امتناعش از شرکت کردن در مناظره، روزنامه‌نگاران را متعجب کرد.
  • 2.Son refus était prévisible.
    2. عدم پذیرشش قابل پیش‌بینی بود.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان