[فعل]

revendiquer

/ʀ(ə)vɑ̃dike/
فعل گذرا
[گذشته کامل: revendiqué] [حالت وصفی: revendiquant] [فعل کمکی: avoir ]

1 مطالبه کردن خواستار (چیزی) بودن

  • 1.Le syndicat a revendiqué une hausse des salaires.
    1. اتحادیه افزایش حقوق را مطالبه کرد.
  • 2.Les employés revendiquent de meilleures conditions de travail.
    2. کارمندان خواستار شرایط بهتر کاری هستند.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان