[فعل]

rougir

/ʁuʒˈiʁ/
فعل گذرا
[گذشته کامل: rougi] [حالت وصفی: rougissant] [فعل کمکی: avoir ]

1 سرخ شدن قرمز شدن

  • 1.Métal qui rougit au feu
    1. فلزی که در آتش سرخ می‌شود
  • 2.Rougir de colère
    2. از خشم قرمز شدن

2 قرمز کردن سرخ رنگ کردن، سرخ ساختن

  • 1.Rougir la terre de son sang
    1. زمین را از خون خود سرخ ساختن
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان