Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
keyboard
×
À
à
Æ
æ
Ç
ç
È
è
É
é
Ê
ê
Ë
ë
Î
î
Ï
ï
Ô
ô
Œ
œ
Ù
ù
Û
û
Ü
ü
1 . متحرک
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[صفت]
roulant
/ʀulɑ̃/
قابل مقایسه
1
متحرک
چرخدار
1.Cette table est très pratique car roulante.
1. این میز بسیار کارآمد است زیرا متحرک است.
2.Il sera là, dans son fauteuil roulant.
2. او آنجا خواهد بود، در صندلی چرخدارش [ویلچرش].
تصاویر
کلمات نزدیک
roulade
rouiller
rouille
rougissant
rougir
rouleau
rouleau à peinture
rouleau à pâtisserie
roulement
rouler
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان