[اسم]

le rouleau

/ʀulo/
قابل شمارش مذکر

1 وردنه

  • 1.rouleau à tarte
    1. وردنه تارت
وردنه قنادی در سوئیس و کانادا rouleau à tarte و در بلژیک rouleau à pâte است.

2 لوله توپ، رول

  • 1.un rouleau de papier peint
    1. یک رول کاغذ دیواری

3 موج عظیم

  • 1.Le rouleau de la mondialisation
    1. موج عظیم جهانی سازی

4 بیگودی

  • 1.La coiffeuse enroule les cheveux autour des rouleaux.
    1. آرایشگر موها را به دور بیگودی می‌پیچد.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان