[اسم]

la séparation

/sepaʀasjɔ̃/
قابل شمارش مونث

1 جدایی طلاق

  • 1.Je supporterai cette séparation.
    1. من این جدایی رو تحمل خواهم کرد.
  • 2.Leur séparation a été douloureuse.
    2. جدایی آنها دردناک بوده است.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان