[فعل]

se séparer

/sepaʀe/
فعل بازتابی
[گذشته کامل: séparé] [حالت وصفی: séparant] [فعل کمکی: être ]

1 (از هم) جدا شدن

  • 1.Le groupe s'est séparé et chacun a exploré la forêt tout seul.
    1. گروه از هم جدا شدند و هرکس به تنهایی در جنگل جستجو کرد.
  • 2.Mes parents se sont séparés il y a deux ans.
    2. والدینم دو سال است که از هم جدا شده‌اند.

2 جدا کردن سوا کردن (séparer)

  • 1.Le mur sépare les deux maisons.
    1. دیوار دو خانه را جدا می‌کند.
  • 2.Pour cette recette, il faut séparer les blancs des jaunes.
    2. برای این دستور پخت، باید سفیده‌های (تخم‌مرغ) و زرده‌ها را جدا کرد.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان