[اسم]

le saucisson

/sosisɔ̃/
قابل شمارش مذکر
[جمع: saucissons]

1 (نوعی) کالباس

  • 1.Je voudrais quelques tranches de saucisson.
    1. چند ورق کالباس میخواستم.
  • 2.Le boucher vend du saucisson de Hongrie.
    2. این قصاب کالباس "مجارستان" می فروشد.
  • 3.Le saucisson sec
    3. کالباس خشک
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان