[صفت]

secret

/səkʀɛ/
قابل مقایسه
[حالت مونث: secrète] [جمع مونث: secrètes] [جمع مذکر: secrets]

1 محرمانه

  • 1.Ces codes sont des informations secrètes.
    1. این کدها اطلاعاتی محرمانه هستند.
  • 2.L'espion mène une opération secrète.
    2. مامور مخفی یک عملیات محرمانه را رهبری می‌کند.
[اسم]

le secret

/səkʀɛ/
قابل شمارش مذکر

2 راز

  • 1.J'ai promis de ne pas révéler son secret.
    1. من قول داده‌ام که راز او را فاش نکنم.
  • 2.Je peux te dire un secret ?
    2. می‌توانم به تو یک راز را بگویم؟
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان