Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
keyboard
×
À
à
Æ
æ
Ç
ç
È
è
É
é
Ê
ê
Ë
ë
Î
î
Ï
ï
Ô
ô
Œ
œ
Ù
ù
Û
û
Ü
ü
1 . آرام شده
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[صفت]
soulagé
/sulaʒe/
قابل مقایسه
1
آرام شده
تسکین یافته، خیال راحت
1.J'étais à la fois soulagé et choqué par ce que j'entendais.
1. من در یک لحظه همزمان هم آرام شده بودم و هم متعجب بودم از چیزی که میشنیدم.
2.Je suis convaincu qu'il est soulagé.
2. من متقاعد شدم که او تسکین یافته است.
تصاویر
کلمات نزدیک
soulager
soulagement
souk
souillure
souillon
soulever
soulier
souligner
soulèvement
soumettre
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان