[اسم]

la source

/suʀs/
قابل شمارش مونث

1 منبع منشا، سرچشمه

  • 1.Le gaz est une source importante d'énergie.
    1. گاز یک منبع مهم انرژی است.
  • 2.Nous devons déterminer la source du problème pour y remédier.
    2. ما باید منشا مشکل را برای حل کردن آن مشخص کنیم.

2 منشاء خاستگاه

  • 1.Source d'inspiration.
    1. منشاء الهام.
  • 2.Tu dois nommer les sources de ses citations.
    2. تو باید خاستگاه این گفته‌ها را نام ببری.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان