[اسم]

la supériorité

/sypeʀjɔʀite/
قابل شمارش مونث

1 برتری بالاتر بودن

  • 1.C'est une supériorité qu'il a sur moi.
    1. این برتری‌ای است که او نسبت به من دارد.
  • 2.Cette publicité explique la supériorité de cette marque de voiture.
    2. این تبلیغات برتری این برند ماشین را توضیح می‌دهد.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان