[اسم]

la surveillance

/syʀvɛjɑ̃s/
قابل شمارش مونث

1 نظارت مراقبت

  • 1.Ce malade est sous surveillance.
    1. این بیمار تحت مراقبت است.
  • 2.Le parking est sous surveillance vidéo.
    2. پارکینگ تحت نظارت دوربین (مداربسته) است.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان