[صفت]

terminal

/tɛʀminal/
غیرقابل مقایسه
[حالت مونث: terminale] [جمع مونث: terminales] [جمع مذکر: terminaux]

1 پایانی نهایی

  • 1.Ce patient est entré dans la phase terminale de la maladie.
    1. این بیمار به مرحله پایانی بیماری وارد شده است.
[اسم]

le terminal

/tɛʀminal/
قابل شمارش مذکر

2 پایانه (اتوبوس، هواپیما و ...) ترمینال

  • 1.Les grands aéroports comportent plusieurs terminaux.
    1. فرودگاه‌های بزرگ چندین پایانه دارند.
  • 2.Tous les passagers doivent sortir du train au terminal.
    2. تمام مسافران باید از قطار به ترمینال بروند.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان