[عبارت]

tirer son épingle du jeu

/tiʁe sɔ̃n- epɛ̃ɡlə dy ʒø/

1 از مخمصه گریختن از مشکل دوری کردن

  • 1.Chaque région, chaque ville essaiera de tirer son épingle du jeu.
    1. هر منطقه، هر شهر، تلاش خواهد کرد از مخمصه بگریزد.
  • 2.Il essaie de tirer son épingle du jeu.
    2. او تلاش می‌کند از مشکل دوری کند.
توضیحاتی در رابطه با این عبارت
معنای تحت اللفظی این عبارت "سنجاق خود را از بازی بیرون کشیدن" است که در معنای استعاره‌ای به "از مخمصه گریختن" و یا "از مشکل دوری کردن" اشاره دارد.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان