[قید]

tranquillement

/tʀɑ̃kilmɑ̃/
غیرقابل مقایسه

1 به آرامی آرام

  • 1.Je marche tranquillement afin de profiter du panorama.
    1. به منظور لذت بردن از منظره آرام راه می‌روم.
  • 2.Nous aimons la campagne car on y vit tranquillement.
    2. ما خارج شهر را دوست داریم چون در آنجا به آرامی زندگی می‌کنیم.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان