[اسم]

la voyance

/vwajɑ̃s/
قابل شمارش مونث

1 غیبگویی

  • 1.Elle avait vraiment des dons de voyance ?
    1. او واقعا استعدادهای غیبگویی داشت؟
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان