[اسم]

le voyou

/vwajˈu/
قابل شمارش مذکر

1 اوباش ولگرد، لات

  • 1.Les voyous des banlieues
    1. اوباش‌های حومه شهر

2 بچه بازیگوش و شیطان

  • 1.Il est voyou, ce petit!
    1. این بچه بازیگوش و شیطان است.

3 بچه ولگرد

  • 1.Ces petits sont voyous des banlieues.
    1. این کوچولوها بچه‌های ولگرد اطراف شهراند.
[صفت]

voyou

/vwajˈu/
قابل مقایسه

4 لاتی لات

  • 1.Elle est un peu voyou.
    1. او کمی لات است.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان